پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی غائلههای متعددی در جای جای کشور برپا شد. مرتضی محمودی در خاطرات خود از همکاری عوامل ساواک با منافقین برای تدارک آشوب در اندیمشک صحبت می کند. در بخشی از کتاب «عبور از شب» به نقل از مرتضی محمودی، نماینده ادوار مجلس و از بازماندگان حادثه تروریستی 7 تیر می خوانیم: کم کم تظاهرات علیه من بهعنوان رئیس آموزش و پرورش از جمع دانشآموزها وارد خیابانها شده بود و بعضیها به من گفتند افرادی که به اصطلاح سردمداری میکنند، کسانی هستند که قبل از انقلاب به رژیم شاه وابستگی دارند، گفتم اگر افرادی که شما به من گفتید بتوانید شناسایی کنید که چه کسانی هستند؟ قبل از انقلاب در زمان شاه چه کسانی بودند؟ کار خوبی است.
بعضی از فرهنگیها به من اطلاع دادند که بعضیها را ما میشناسیم که در زمان شاه در مراسمهای رژیم جزء برگزارکنندهها بودند. برای روشن شدن حقیقت، عبدالمجید کرمی - معاون اداره - را به آبادان که مرکز ساواک خوزستان بود، فرستادم و کد ساواکیهای آنجا و آنهایی که با رژیم شاه همکاری داشتند گرفتیم. چون کد بود و اسم نداشت، گفتم چه کار کنیم؟ گفتند اسمها را به تهران بیاورید. او را به تهران فرستادیم. یک دو هفته طول کشید تا اسامی را آورد. اسامی را بررسی کردیم و حدس ما کاملاً درست در آمد و تمام کسانی که در مدارس باعث تحصن و تظاهرات شدند از منافقین بودند و آنهایی که در خیابانها تظاهرات راه میاندازند و جلوی مردم شعار میدادند، خودشان، پدرشان یا یکی از بستگان نزدیکشان رسماً کد داشتند و حقوقبگیر ساواک بودند. خیلی از آنها را پیدا کردیم. فردی نانوا به بین جمع میآمد با منافقین تظاهرات میکرد و فرد دیگری مغازهدار بود یا بعد دیدیم همان نانوا و مغازهدار ساواکی بودند. بنابراین به دست آوردن این کدها باعث شد که کمی قدرت بگیریم.
تقریباً هیچ فرد دولتی به من کاری نداشت، گاهی هم از من تشکر میکردند. از تهران و از جاهای مختلف مخصوصاً استاد مفتح تماس میگرفتند میگفت شما کمیته را هم از دست آنها بگیر. شما هر کاری از دستت میآید انجام دهید. ما پشتیبان شما هستیم. ما با بهانهای یکی یکی آنها را احضار کردیم، به داخل اداره آوردیم و در آنجا کد و همه سابقهاش را جلوی او گذاشتیم. گفتیم نمیخواهیم آبروی تو را ببریم، خیلی محترمانه، باید دست از این کارها برداری، چه خودت، چه فامیلت و هر کسی را که میشناسی و میتوانی نفوذ کنی، بایستی از این وضعیتی که نزدیک ششماه درگیر آن هستیم. آنها را آگاه کنی، خودت هم عامل سکوت آنها باشی و گرنه ناچاریم این اسامی را منتشر کنیم و به مردم بگوییم اینها ساواکی شهر شما هستند، ببین مردم چه بلایی به سر شما میآورند.
آنها به شدت ترسیدند. بین مردم شایعه شده بود که رئیس آموزش و پرورش مثلاً نماینده خمینی است. و قدرتی پشت سرم است درحالیکه اصلاً این گونه نبود. آنها با ترس میآمدند؛ وقتی به آنها میگفتم، باعث شد بهطورکلی تظاهراتها و تحصنها 20 - 15 روز حداکثر یک ماه به شدت فروکش کرد و نوعی آرامش به وجود آمد.
منافقین مثل اینکه همه آنها را میشناختند و از قبل از آنان سوءاستفاده میکردند و آنها را به طرف خود میکشیدند و بهعنوان همگروه و همراه جذب کرده بودند. با روشی که عمل کردیم متوجه شدند در صدد ریختن آبروی آنها نیستیم و با شیوه درستی با آنان برخورد کردیم. بعضی از آنها شروع کردند کم کم اندیمشک را ترک کردند به اهواز و تهران و جاهای مختلف کوچ کردند.
این حرکت ما خیلی تأثیر داشت و مسائل فروکش کرد و به منافقین به این صورت ضربهای وارد کردیم. بنابراین فهمیدیم منافقین از همه ساواکیها بهعنوان خواهر و برادر مجاهد حمایت میکنند. به صورت زبانی و فردی گفتیم بدون اینکه اسم ببرید به جوانها که طرفداران منافقین هستند سابقه آنها را به آنها بگویید که در رژیم گذشته سردمداران جشنهای شاهنشاهی، برگزارکننده مراسمها و برنامهها و تولدها و روز تولد شاه و ولیعهد و فرح بودند و در حال حاضر طرفداران منافقین شدهاند.
به هر حال منافقین به شدت محدود شدند یعنی نتوانستند جمعیتی چندان دنبال خودشان بکشانند و گروه محدودی نزدیک به پنجاه شصت نفری شدند درحالیکه قبلاً دویست و پنجاه و یا چهارصد نفری جمع میکردند، ولی بعد از آن کارها به شدت کاهش پیدا کردند.
منبع: عبور از شب(خاطرات مرتضی محمودی) ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی